طراحی دکوراسیون داخلی

ما مشتاق هستیم محیط ، نما و فضای داخلی و بیرونی شما را زیبا کنیم

انواع سبک های معماری داخلی کدام اند؟

در طراحی معماری محیط داخلی سبک های مختلفی مد نظر است که با توجه به نوع کاربری و نوع اقلیم و فرهنگ آن پروژه طراحی میگردد البته در اکثر پروژه ها قوانین و سلیقه کارفرما دخیل میشود .اولین قدم برای شروع طراحی داخلی، داشتن اطلاعاتی درباره انواع مختلف سبک‌های دکوراسیون است؛ چرا که سبک‌های مخلفی مانند مدرن و… تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند و هر شخصی بایستی با توجه به سلیقه خود یکی از آن‌ها را برای دکوراسیون منزل خود انتخاب کند.

سبک مدرن

در حقیقت مدرنیسم علیه فرم های کلاسیک و طراحی طبیعی به وجود آمد و بسیاری از افکار گذشته را نقض کرد مدرنیسم یعنی نوگرایی و کنار گذاشتن بعضی از سنت های قدیمی وگرایش به فرهنگ نو و پیشرفته تر در این سطح خطوط ساده وتزئینات زیادی حذف می شوند. در سبک مدرن تزئینات غیرضروری جایی ندارد و بر عملکرد گرایی تاکید می شود.حامیان مدرنیسم اعتقاد داشتند که فرم اشیا باید باعملکردش متناسب و فاقد هرگونه تزیینات اضافه باشد.سبک مدرن با سادگی خود آرامش را به خانه وارد می کند. تعادل نامتقارن در ترکیب بندی ،فرم های ساده و مینیمال، رنگ های سفید و خنثی و حذف فرم های تاریخی از شاخصه های اصلی این سبک به حساب می آید. طراحان و هنرمندان این سبک تمایل به طراحی کلیه لوازم و وسایل موجود در فضا با استفاده ازمواد و مصالح جدید و سنتی با ظاهری مدرن و عملکردی دارند.از معماران معروف این سبک می توان لوئیس سالیوان، فرانک لوید رایت لوکوربوزیه را نام برد




 

 سبک پست مدرن

این سبک در اواخر دهه شصت قرن بیستم ،به عنوان یک نگرش انتقادی در برابر فلسفه مدرنیسم به وجود آمد و در دهه ۸۰ به صورت مستقل در هنر مطرح شد. پست مدرن به معنای فرانوگرایی یا تجدد گرایی تعبیر می شود. هدف این تفکر گسترش معانی و کاربردهایَی در معماری و نگرشی آگاهانه به گذشته بود که مدل نیز به آن نپرداخته بود و در مقابل آنها قرارگرفته بود پستمدرنیسم ، اصول مدرنیسم را به نقد می کشاند و تمایل به کار بردن اصول و عناصر هنر های گذشته، تاریخی وفرهنگی و طرح های مختلف رنگین و آرایه های نامتجانس دارد.ویژگی های این سبک عبارتند از: توجه به زمینه های فرهنگی واستفاده از عناصر عوام پسند و قواعد هنر و معماری تاریخی وبومی، توجه به نماد سازی و فرم های نمادین، به کارگیری مصالح و فناوری مدرن و گران قیمت، استفاده از طرح ها وشکل های رنگارنگ و طبیعی و پر زرق و برق و توجه به مستقل بودن فرم از عملکرد.




 سبک کلاسیک

این سبک به دوران امپراتوری یونان و روم بر میگردد شاخص ترین ویژگی های سبک کلاسیک،تعادل متقارن و نظم است.تعادل متقارن بر اساس یک نقطه کانونی به عنوان مثال شومینه در فضای داخلی به وجود می آید. در این صبر بر خلاف سبک مدرن، از رنگ سفید خالص استفاده نمی شود. سبک کلاسیک را با رنگ های غنی و با وقار همچون قهوه ای کرم، بژو غیره می شناسند .مبلمان چوبی با تزئینات و کنده کاری زیبا،پرده های بلند والان دار، گچ کاری، ستون های زیبا و بلند، پارچه های فاخر و ساده ترین سبک دیده می شود .سبک کلاسیک در معماری داخلی با استفاده از خطوط منظم و قوانین ریاضی و هندسه به فضای خانه پر شکوه و بزرگی و امراه پایداری واعتبار می دهد.

 


سبک مینیمالیست

سبک مینیمال در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آغاز گردید.اساس مینیمالیسم بر پایه ساده گی بیان، روش های ساده وبه دور از پیچیدگی بنیان گذاشته شده است. هدف اصلی طراحان مینیمال رسیدن به سادگی و کیفیت خالی ازپیچیدگی است. از مشخصه های این سبک می توان به سادگی، فرم های ساده و هندسی، استفاده از متریال های ساده ،به کار گرفتن نور طبیعی، استفاده از رنگ های سرد وسیاه وسفید ،کاربرد آسان،اشغال نکردن فضا و قراردادن کمترین تعدادمبلمان و دکور اشاره کرد.همانطور که از اسم این سبک معلوم است کمترین تعداد مبلمان و دکوراشاره کرد.همانطور که ا اسم این سبک معلوم است،سادگی و بی آلایشی هدف اصلی می باشد.پیروان و طرفداران این سبک در فلسفه معتقد به سادگی در زندگی هستندو حتی در نبود مادیات و وسایل مورد علاقه نیز می توان خوشبخت شد.




 سبک محلی ( روستایی )

همانگونه که از اسم این ثبت مشخص است یک سبک سنتی به حساب می آید و از آنجا که سنت و فرهنگ هر نقطه با مناطق دیگر در جهان متفاوت است، پس این ثبت نیز می تواند نسبت به محلی که طراحی در آنجا انجام می شود، متفاوت باشد. به عنوان مثال سبک محلی در یک منطقه از کشورانگلیس با سبک محلی ایتالیایی فرق خواهد کرد .سبک طراحی داخلی محلی و روستایی فضایی راحت و دین را به وجود می آورد ،همانند یک خانه روستایی به دور از دغدغه های شهری آرامش طبیعت را به افراد منتقل می کنند .این سبک می تواند گاهی شروع و به هم ریخته نیز باشد.

 


 سبک ویکتوریایی

نام این سبک از ملکه ویکتوریا ،ملکه انگلیس، را گرفته شده است زیرا این سبک در آن دوران رایج بوده است در سبک ویکتوریایی شاهد تزیینات پر تجمل و پرکار و لوکس هستیم. این سبک برخلاف سبک مینیمالیست از تزیینات وافر و زیاد بهره می گیرد. برای این که عناصر تزئینی و پرکار بهتر دیده شود جداره ها و کلیه دیوار ها ساده تر و کم کارتر می شوند .درمبلمان سبک ویکتوریایی از فرم ها و منحنی های خاص واغراق شده با کنده کاری های فراوان استفاده می شود .شمعدانی های بزرگ و چلچراغ های مجلل و شیشه های پر نقش نگار از خصوصیات این سبک است. مبلمان مجلل وعناصر تزئینی و دکوراتیو طوری در کنار هم قرار می گیرند که بی نظمی و درهم ریختگی در فضا به وجود نمی آید .در این سقف زیبایی پصری اهمیت زیادی دارد و یکی از باشکوه ترین  سبک ها به شمار می رود.


 سبک روکوکو

در قرن چهاردهم مردم، فرانسه علیه تزئینات پر زرق و برق کاخ ورسای واکنش نشان دادند که نتیجه آن ایجاد سبک روکوکو بود و از واژه فرانسوی Ricaille به معنی سنگ ریزه گرفته شده از سبک روکوکو به عنوان سبکی پر تعزینات شناخته می شود که بیشتر در زمینه نقاشی و پیکره سازی نمود یافته است تزیینات این سبک از خطوط و فرم های خمیده و منحنی پر پیچ و تاب و پرکار تشکیل یافته است در این سبک از اشکال صدفی و حلزونی و آینه هایی با فرم پیچیده و فریم هایی پر کار استفاده میشود رنگ های درخشان نظیر صورتی طلایی آبی و کرم در این سبک بسیار دیده می شود این سرد از پیچ و تاب شاخه های درخت صدف مرجان و ابرها الهام می گیرد که در تزیینات به چشم می خورد.


 سبک آرت نوو

فیلم بشارت نو آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در زمینه هنرهای تزئینی در اروپا ظهور نمود و در معماری از اوایل ۱۸۹۰ آغاز شد این جنبش تاریخ گرایی را رد می کرد و فرم های الهام گرفته شده از طبیعت را مورد استفاده قرار می داد و نام یک مغازه بود که توسط والدین و بلده طراحی شد و در سال ۱۸۹۵ توسط ای زیگفرید بینگ گشایش یافت و در آن وسایل واشیاء مدرن ابداعی و نوظهور فروخته می شد مهمترین مراکز فعالیت آرتنوس در فرانسه پاریس و نانسی بودند این جنبش در ابتدا در قالب شکل ها و نقش های الهام گرفته از طبیعت به صورت اسلیمی ها و منحنی های پر پیچ و تاب و مواج پدید آمد و در زمینه تزیینات و دکوراسیون داخلی از هنر مشرق زمین ژاپن خاور دور و به خصوص ایران بهره گرفت هنرمندانی هستند علاوه بر آموختن رشته های مختلف هنری سعی می کردند هنری نو پدید آورند که کمتر دیده شده باشد در این ساعت از خطوط تزئینی پر انحنای نامتقارن به تقلید از نقوش پر پیچ و تاب گیاهی و با الهام از هنر های شرقی قرون وسطایی گوتیک و هنر ایرانی اسلامی با ابداع فرم های جدید و تولیدات مودم بهره برده می شود خطوطی که در طراحی داخلی و مبلمان دیده میشود خطوط ارگانیک گیاهان و پیچک ها بدون توجه به ایجاد تقارن می باشد به طور کلی دکور درآرت نوو در مشاهده و تقلید از طبیعت به خصوص گیاهان به وجود می آید این صنعت در فرانسه به نام آرد نوحه ها در انگلستان با نام جنبش هنرها و صنایع دستی در ایتالیا به نام استیل لیبرتی در آلمان با نام یوگن استایل یا سبک جوان در اسپانیا به نام مدرن ایستا و در اتریش به نام سبک انشعاب شهرت یافت.




سبک آرت دکو

جنبش آرت دکو در پایان قرن بیستم با هدف تزئینات درمعماری و دکوراسیون به وجود آمد نام این جنبش از نمایشگاه بین المللی هنرهای تزیینی و صنعتی مدرن پاریس در سال ۱۹۲۵ گرفته شده است آرت دکو در طراحی داخلی به عنوان اولین سبک مدرن شناخته می شود طراحان این سبک با استفاده از تکنولوژی جدید مبلمان ساده و عملکردی برای خوانایی اقشار متوسط جامعه می ساختند مبلمان کارآمد ساده و دکوراتیو ساخته شده با مصالح و مواد و تکنولوژی جدید برای اقشار متوسط چگونه شور و هیجان را برای مردم دلزده و خسته از جنگ جهانی اول بر مقام آورده بود در این سبک زیبا رنگ های غنی و قوی فرم های هندسی تزیینات مبالغه آمیز نقوش چشمگیر و رنگارنگ به چشم می خورد درسبک آرت دکو تزیینات و نقش های زیبا و سنتی با مواد ومتریال صنعتی و تولید ماشینی ترکیب شده است




سبک گوتیک

سبک سبک مذهبی بوده است هنر گوتیک در قرن دوازدهم در فرانسه پا گرفت دوره گوتیک دوران قدرت یافتن مصرفها کلیسا در جوامع بوده است قوس های نوک تیز و چای رو به بالا و عمودی طاق و تویزه های کشیده و تیز پشت بندی های برج کشیده تزیینات تو کاری مشبک ظریف و زیبا به همراه رنگ های تیره جداره ها ویژگی های این سبک می باشد که اشاره عرفانی و خداوند دارد. سبک گوتیک در طراحی داخلی نیاز به فضای وسیع دارد تا زیبایی این سبک به نمایش گذاشته شود ممکن است بعضی از افراد از ترکیب رنگهای تیره آن احساس رضایت نداشته باشند اما در کل سبک گوتیک می تواند خانه را لوکس و خاص جلوه دهد.




سبک باروک

باروت در هوا در قرن شانزدهم از ایتالیا شروع شد این ضرب در تضاد با سبک کلاسیک از نظر ایستایی قرار دارد در این سمت حرکت و پویایی وجود دارد و هنرمندان آن احساس را برعقل مقدم می دانند باروت در معماری داخلی شامل خصوصیات معینی از جمله استفاده از مبلمان با طرح پیچیده عناصر نفیس و با جزئیات لوکس رنگ های غنی و قوی همچون طلایی به خصوص در قاب ها و عناصر تزئیناتی لوستر های نفیس کریستالی فضای شکوهمند و آب و هوا میز و به کار بردن عناصر پیکر تراشی و نقاشی می باشد معماری
باروک دارای هیبت و استواری خاصی بود.



سبک ایرانی

در دکوراسیون و طراحی داخلی سبک ایرانی ویژگی منحصر به فرد و متفاوت با سایر سبک ها دارد امروزه به معماری داخلی ایران در خانه های ایرانی کمتر توجه می شود در حالی که این ثبت سرشار از زیبایی و خصوصیات مختلف می باشد مهمترین خصوصیات سبک ایرانی به شرح زیر است
1- استفاده از فرش ایرانی در فضای داخلی قالی ایرانی با نقوش زیبا و هنرمندانه از گذشته معروف و مورد استفاده بوده و در اکثر خانه های ایرانی از این قالیچه به صورت دستباف ویا ماشینی استفاده می شود فرش های کوچک گلیم جاجیم وگبه در طرحها و انواع مختلف در فضای خانه بر روی دیوار ومبلمان برای تزیین استفاده می شود.
2- استفاده از رنگ های سنتی در فضا در دوره های معماری ایران از رنگ های مختلفی همچون فیروزه ای اکر یا خاکی لاجوردی قرمز سفید و سیاه استفاده شده است
3- توجه به نگارگری ایرانی در داخل بنا های ایرانی نقاشی های با موضوعات گل و مرغ رزم و بزم شکار حیوانات مختلف وغیره که در کتب تاریخی وجود دارند می توانند وارد فضای داخلی شوند و بر زیبایی فضا بیافزایند .
4-استفاده کاربردی و زیبایی شناسانه از چوب در فضای داخلی .از چوب علاوه بر کاربرد در ستون ،درب و پنجره و تیرها،بعنوان تزئینات در فضای داخلی نیز استفاده می شود.در معماری ایران با بهره گیری از هنرهای نقاشی روی چوب ،منبت،مشبک،معرقو خاتم سازی،فضایی زیباخلق می شود.
5, بهره گیری از آجر و کاشی ایرانی در فضای داخلی برای تزئین بنا از کاشی های رنگی و منقوش ایرانی و آجرکاری با شیوه های مختلف استفاده می شده است که این هنر در
خانه های امروزی می تواند شکوه معماری ایرانی را زنده کند
6, استفاده از گچبری با هدف عملکردی و تزییناتی در فضای داخلی ساختمان گج به عنوان یکی از مسائل مهم در معماری ایرانی بوده و قابلیت های ویژه آن باعث شده که هنرمندان
ایرانی از آن استفاده زیادی از جنبه تزئینی در فضای های داخلی بناها داشته باشند.

7-بهره گیری از شیشه های رنگی در نور\ردازی طبیعی ،در معماری ایرانی،نورازطریق شیشه های رنگی و پنجره های چوبی به فضای داخلی وارد می شود. رنگ و نور در معماری سنتی ایران نقش مهمی را ایفا می کنند. رنگ های استفاده شده در ارسی و پنجره ها بیشتر لاجوردی ،سبز،زرد و قرمز هستند که تاثیرات روانشناختی متفاوتی بر روی انسان دارند.
8, به کارگیری طرح طاق و قوس در فضاهای داخلی این سازه  منحنی شکل در معماری ایرانی بسیار کاربرد داشته اند و به شکل های مختلف تزئین می توانند در فضای داخلی به کارروند.
9, چیدمان تعدادی پشتی با هدف نشیمن و ایجاد فضایی سنتی در کنار مبلمان جدید در فصل زمستان در این فضای سنتی می تواند کرسی گذاشته شود.
10 , از اشیا و ظروف تزیینی سنتی ایرانی به همراه پارچه های دست دوز و ترمه با نقوش سنتی در فضای داخلی استفاده شود.
11 , از شیوه ها و سبک های آثار خطاطی هنر دوران ایرانی اسلامی به همراه این نقوش ایرانی همچون ختایی بته جقه اسلیمی و هندسی در فضای داخلی استفاده شود.

مفاهیم وبنیان ها فضا

فضا یکی از مفاهیم بنیادین در معماری داخلی است .فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان در دوره های مختلف تاریخی براساس رویکرد های اجتماعی و فرهنگ های رایج به شیوه های گوناگون مورد توجه قرار گرفته و تعریف شده است.یکی از مهم ترین اهداف افرینندگان در تمامی هنرها ایجاد فضایی عاطفی و احساسی با حداکثر تاثیرگذاری بر روی مخاطب است.در معماری فضا از منزلتی خاص برخوردار است و معمار نیز همانند سایر هنرمندان با ایجاد فضا های مختلف همان تاثیرات عاطفی را القا می کند که دیگر هنرمندان با استفاده از ابزار و الات ایجاد می کنند.عناصر هندسی مختلف مانند .نقطه .خط.صفحه و حجم می توانند برای تفکیک فضا در کنار هم قرار گیرند .همین عناصر در معماری داخلی به ستون .تیر. دیوار .سقف و کف تبدیل می شوند که دارای روابط چند جانبه می باشند.فضا توسط درک ما از این روابط شکل می گیرد.  وقتی وارد یک ساختمان می شویم وجود سرپناه و حس محصوریت را درک میکنیم که این حس ناشی از مرز جداره ها .کف وسقف فضای داخلی می باشد.همین عناصر فضا را محدود ساخته و مرزهای ان را تفکیک واز فضاهای داخلی و خارجی همجوار ان جدا می کنند.  طراحی داخلی فقط به تعریف معمارانه فضا محدود نمی شود.طراحان داخلی در یک فرایند صحیح طراحی باید از سیستم های سازمان ساختمان اگاهی کامل داشته باشند.شکل وفرم فضاها درمعماری داخلی احساسات مختلفی را به افراد منتقل می کنند. بعنوان مثال فضای منحنی شکل می باشد. از نظر بصری فعال است وچشم رادر پیچ وخمشان به حرکت وامی دارند.و یا در فضاهای مستطیل شکل که طول فضا بیشتر از عرض می باشد .حرکت در راستای طول را ترغیب می کنند وفضای مربع شکل نیز که دارای طول و عرض یکسان است. تمایل به نقطه مرکزی ساختمان دارد که با پوشش فضا توسط سازه گنبدی یا هرمی تاکید بیشتری براین تمایل میشوند .درکنار این شکل،بعد سوم فضای داخلی وجود دارد که ارتفاع نامیده می شود.تغییر در ارتفاع فضا ،تاثیر بیشتری به تغییر طول وعرض دراحساس و ادراک انسان دارد.درصورتی که سقف یک ساختمان بلند یا کوتاه باشد ،احساس متفاوتی را منتقل می کند.  در معماری داخلی تفکیک فضایی فقط از طریق جداره ها و کف و سقف وغیره صورت نمیگیرد بلکه چیدمان مبلمان و عناصر در فضاها نیز باعث تفکیک می شود.برخی از روش های تقسیم و تفکیک فضایی در معماری داخلی عبارتند از:

1- ایجاد اختلاف در کف فضا.این اختلاف باعث ایجاد حد ومرز در فضا می شود(اختلاف ارتفاع)بعنوان مثال ایجاد اختلاف در کف،فضای پذیرایی را از فضای نشیمن در خانه جدا می کند.

2- ایجاد تغییرات در سفق برای تفکیک فضا (تغییر شکل،استفاده از سقف کاذب ،نصب چراغ در سقف،نمایش تیر هاو ایجاد نورگیر و غیره).

3- ایجاد تغییرات بر روی دیوار ها(تغییر در رنگ،نوع وجنس مصالح وبافت دیوارباعثتفکیک فضا می شود. نصب چراغ، تابلو و عناصر مختلف روی دیوار نیز باعث تفکیک فضا می شوند.)

4- استفاده از گیاهان،گیاهان به صورت گلدان یا آویزهای سقفی ویا کاشت درکف فضا علاوه برکارکرد اصلی خود،درامر تفکیک فضا نیز تآثیرگذار خواهند بود.

5-چیدمان مبلمان ووسایل تزیینی با هدف تقسیم فضا به بخش های مختلف.

هرعنصر یا جزیی ازمبلمان که در فضای داخلی ساختمان قرار می گیرد صرفآ فضا اشغال نمیکند و بین خود و محیط احاطه شده رابطه فضایی برقرار می کند.بعنوان مثال وقتی یک صندلی دراتاق قرار میگیرد باید بیش از توجه به شکل وفضای اشغال شده توسط آن،به این موضوع توجه کرد که صندلی یک فضای خالی را پرکرده و باید فضای اطراف آن را تشخیص دهیم زیرا رابطه ای با فضای اطراف برقرار کرده است.حال اگر یک صندلی دیگر درکنار صندلی قبلی گذاشته شود علاوه بر رابطه قبلی یک رابطه دیگر نیز بوجود می آید وآن رابطه یبن دو صندلی است واگر تعداد صندلی ها بیشتر شود،روابط نیز به همان میزن افزایش می یابد.هرچقد عناصر در فضا بیشتر شوند،روابط فضایی نیز چند برار می شوند.این عناصر،دسته و گروه می شوند و نه تنها فضایی را اشغال میکنند بلکه شکل فضایی را تعریف و تفکیک می کنند.

دسترسی از فضایی به فضای دیگر از طریق درگاه اه امکان پذیر است.درگاه ها ارتباط بصری ،صوتی وفضایی رابین فضاها بوجود می آورند.نکته مهم این است که تعداد و مکان  این درگاه ها در فضاهای داخلی بر الگوی حرکتی و نحوه چیدمان مبلمان و نیز فعالیت ها تاثیرمی گذارند.

اندازه و نوع عملکرد درگاه ها ،ماهیت فضا را بیان میکند و تعداد آن ،مسیرهای حرکتی خلوت و شلوغ را بوجو می آورد.مثال ساده آن یک کلاس درس درفضای آموزشی می باشدکه تعداد و اندازه درب،برچیدمان صندلی هاتاثیرمیگذارد ودر نتیجه مسیر حرکتی راتعیین می کند.

پنجره ها،سه نقش مهم حایزاهمیت در معماری داخلی ساختمان ها دارد.اول:ورود نور به داخل،دوم:عبور هوا و سوم:چشم انداز از محیط بیرون یا داخل ساختمان می باشد.پنجره ها برنحوه چیدمان مبلمان درفضای داخلی تاثیرمیگذارند.بعنوان مثالمیزی که روی آن مانیتور قرار می گیرد،بعلت تابش مستقیم نور خورشید بر صفحه ی آن نمی تواند روبه روی پنجره باشد.

2-1)مبلمان:

واژه مبل ریشه در زبان فرانسوی دارد و بسیاری براین باورند که مبلمان در معماری داخلی همان مبل و صندلی و یا هروسیله ای است که جهت نشستن استفاده می شود .اما مبلمان در معماری داخلی معنای گسترده تری دارد و شامل گروهی از وسایل و اشیاء کابردی وتزیینی موجود در فضای داخلی مانند:میز،تختخواب،وسایل دکوری قفسه ها و غیره می شود.این مبلمان باتوجه به کاربری فضامانند:مسکونی،اداری و رستوران تعیین می شوندکه می توانند ثابت ویا قابلیت جابه جایی داشته باشند.

مبلمان فضای داخلی از نظر ساخت و متریال با مبلمان فضای خارجی متفاوت است زیر در فضای داخلی عوامل محیطی مخرب همچون:باران و باد کمتر وجود دارد و عمر مبلمان آن بیشتر است.

مواردی که درانتخاب مبلمان یک فضا باید در نظر گرفته شود عبارتند از:

1-شناسایی کاربری فضا ونیاز کاربران و انتخاب مبلمان براساس آنفضا صورت گیرد.

2-رنگ و گرافیک مبلمان ،متناسب با فضای مورد نظر انتخاب شود.

3-مبلمان با سبک معماری بنا وسایر مبلمان موجود در فضا تناسب داشته باشد.

4-به ارگونومی درانتخاب مبلمان برای راحتی وایمنی بیشتر افراد درموقع استفاده از مبلمان توجه شود.

5-مبلمان با ابعاد بدن انسان و نیز ابعاد فضای مورد استفاده تناسب داشته باشد.

6-درمبلمان کاربردی که به صورت روزمره استفاده می شود،از متریال و سازه مقاوم و محکم با توجه به نوع کاربری فضا ،استفاده شده باشد.

7-نوع،شیوه و سبک زندگی و سلیقه شخصی افرادی که در آن فضا زندگی ویا کار می کنند در نظر گرفته شود.

3-1)فرهنگ:

آنچه مسلم است در تعریف و تشریح هر پدیده ای لازم است به سلیقه تاریخی آن توجه شود.پیرامون واژه فرهنگ باید چنین گفت که حتی اگر آن را فارغ از هر حسن یا سوء سابقه تاریخی درنظر بگیریم،باز هم درمقام تعریف،تعاریف گوناگون و اختلاف آمیزی پیرامون آناظهار شده است.البته باید توجه داشت که تنوع و تعدد موجود در تعریف فرهنگ به میزان زیادی معلول جایگاه ها و زوایای مختلف نگرش به آن است و تا حدی متاثر از اقتضای طبیعت این مفهوم است.درواقع فرهنگ از جمله مفاهیمی است که با وجود کابردهای فراوان آن در زبان گفتاری و نوشتاری تفاسیر و معانی مختلفی را در بطن خود به همراه دارد.مارگارت مید،مردم شناس نامدار ،فرهنگ را مجموعه ای از رفتارهای آموختنی، باورها،عادات وسنن که مشترک میان گروهی از افراد است وبه گونه ای متوالی توسط دیگران که وارد آن جامعه می شوند،آموخته وبه کار گرفته می شوند تعریف کرده است(زهره ای،1389،ص19).بنا براین تعریف،فرهنگ شامل تمامی کاکردهایی است که درجامعه از روابط میان آدم ها شکل می گیرد ویا از یک گروه اجتماعی آموخته می شود،ولی صورتهای خاصی از رفتار را در بر نمی گیرد که زاده سرشت ارثی اند.

اکثر صاحب نظران حوزه فرهنگ معتقدند که فرهنگ دارای لایه های سطحی،میانی و عمقی است که هریک ویژگیهای خاص خود را داراست(تصویر 1-1).در لایه سطحی،نمادها وجود دارد که عناصربصری و مادی فرهنگ را شامل می شود.در لایه دوم فرهنگ ،رفتار جای دارد و تا زمانی که بروز پیدا نکند پنهان است و ناپیدا.درنهایت،درعمیق ترین لایههای فرهنگ باید به دنبال ارزش ها گشت.اعتقادات،باورها،ذهنیات و ترجیحات دراین لایه قرار دارند.شهرها زاییده فرهنگ هستنداما خود،تمدن ها را بوجود می آورند،تمدن هایی که درعین حال یکسان نیز هستندوگوناگونی شهرها درتاریخ و جغرافیای جهان،بیش از هرچیز معلول این تفاوت است .رابطه تعاملی شهر با تاریخ،بستری بنام فرهمگ شهر را بوجود می آورد که زندگی شهروندان در آن جاری است و اساسا کیفیت موجود درشهر، برخاسته از همین بستر است .احساساتی که مردم نسبت به شهرهایشان دارند،دراثر گذشت تاریخ و تجربه است که پررنگ می شود،وگرنه کالبد بدون تجربه ی تاریخ ،تنها و تنها می تواند فرم زیبا داشته باشد(مرتضایی واصل فلاح،1392،ص336).

رابطه فرهنگ و معماری داخلی:

بعد مادی فرهنگ بصورت ساختمان،بنا،سازه های شهری وغیره بروز پیدا می کند زیرا که ریشه در باورها،ارزش هاوتاریخ دارندوقسمتی از فرهنگ یک جامعه بحساب می آید.

موضوع فرهنگ در معماری بسیار مهم است بطوری که یک معمار باید در ابتدای امر به نیازهای فرهنگی مردم توجه کند وبعد به موارد دیگر ازقبیل استحکام سازه وغیره بپردازد.

مهم ترین عامل تاثیرگذار بر فرهنگ،اعتقاد ومذهب میباشد.درمعماری ایرانی،شکل گیری فضاهای مختلف بخصوص فضاهای مسکونی متاثر از مسایل اعتقادی بوده است که این مسیله باعث درون گرا شدن خانه هاواحترام به زندگی خصوصی ومحرمیت شده است.

موضوع مذهب در شهرسازی ومعماری ایرانی به وضوح دیده میشود.وجود مساجد به عنوان یکی از ارکان های مهم شهر درکنار بازار ومکان های پویا ومرکز حکومت ،خود گواه اهمیت مذهب درشهرسازی ایرانی می باشد.

وجود دق الباب بر روی درب ها برای تشخیص زن یا مرد ومیهمان خانه ویا هشتی که فضایی نیمه خصوصی به وجود می آورده و فضای درونی خانه وفضای بیرونی را مرتبط میساخته،درگذشته نشان-دهنده نقض اعتقادی ومذهبی در معماری ایرانی بوده است .درمعماری داخلی نیز این مسیله کاملا مشهود است.مطبخ،مکانی در اندرونی خانه ها بحساب می آمده که بیان کننده موضوع محرمیت در معماری ایرانی-اسلامی بوده است اما امروزه گرایش به سمت آشپزخانه های اوپن درخانه ها می باشدکه درواقع سوغات فرهنگ غربی است.جهت ساخت این آشپزخانه ها ازطرح های متنوع با متریال ومصالح مختلف استفاده می شود وطراحان داخلی قدرت مانور بسیار بالایی درخصوص طراحی واجرای آشپزخانه ها درفضاهای مسکونی دارند.

بطور کلی فضاهای شخصی وخصوصی درمعماری داخلی درمکان های مختلف جهان متفاوت است که ریشه در فرهنگ آن منتطقه دارد.همان طور که گفته شد،آشپزخانه در معماری ایرانی،فضایی شخصی بوده که حریم داشته است ولی با ورود فرهنگ غربی به کشوراین فضا تغییرکرده است.اماعلاوه بر تاثیرگذاری فرهنگ برمعماری،مابا موضوع دیگری نیز روبه رو هستیم وآن تاثیرگذاری فرهنگ از معماری می باشد.بعنوان مثال زندگی کردن درآپاتمان های کوچک امروزی که دارای عرضه های مشترک برای ساکنان می باشد باعث می شود فعالیت های افراد بریکدیگر تاثیر بگذارد وساکنین به طور مستمر باهم رودر رو شوند.روابط بین افراد ساکن درچنین فضایی به طور به طور قطع متفاوت با موقعی خواهند بود که همین افراد در فضایی وسیع تر وکاملا تفکیک شده زندگی می کنند.افرادی که در یک آپارتمان زندگی میکنند،فرهنگ آپارتمان نشینیرا به درستی بدانند زیرا که تغییر در نوع روابط بین افراد منجر به تغییر نگرش،عقاید وآداب آنهاست.

فرآیند برنامه ریزی وطراحی وچیدمان فضای داخلی

می توان گفت به تعداد طراحان،فرآیندهای طراحی وجود دارد،اما همگی آن ها از ویژگی های مشترکی برخوردار هستندمعماری داخلی ،فرآیندی دارد که با ارایه موضوع از طرف کارفرما به معمار داخلی آغازمی شود.معمار داخلییاگروه طراحی بااستفاده از ابزارهای تحقیقاتی به آنالیز وتحلیل فضا وموضوع می پردازد وسپس وارد فاز ایده یابی شده وبه طراحی فضا اقدام می نمایدودر نهایت با ارایه دیتیل ها واطلاعات فنی،وارد فاز ساخت و اجرامی شود.ازآنجایی که موضوعات معماری داخلی باهم بسیار متفاوت باشند،انتخاب یک روند طراحی نیز بسته به شرایط مختلف تواند متفاوت باشد.معمار داخلی باید در مرحله تحقیق و تحلیل درفرآیند طراحی فضای داخلی درکنار موضوعاتی مانند:تحلیل سایت،آنالیز بازار،بررسی مصالح و روش های ساخت،بررسی ابعاد انسانی وارگونومی،به آنالیز فرهنگی واجتماعی نیز پاسخ کامل بدهد.مواردی همچون:عقاید،آداب و رسوم،سبک زندگی و ارزش های حاکم از اطلاعات مهم می باشند که معمار باید قبل از شروع طراحی کسب کند

فرآیند طراحی داخلی:

1-تعریف پروژه:درقدم اول طراحی داخلی باید پروژه را به درستی درک کند و سوالات کاربردی وعملکردی اصلی را جوا دهد و نکته مبهمی درخصوص موضوع پروژه نداشته باشد. هدف طراح باید دراین مرحله مشخص باشد.وضعیت موجود چگونه است ووضعیت مطلوب چگونه تواند باشد؟کاربری و لوکیشن پروژه چیست وکجاست؟وسوالاتی ازاین دست که باید طراح برای آنها جواب داشته باشد.هرچه میزان آگاهی وشناخت طراح از پروژه بیشتر باشد،اثر بهتر ودرست تری توسط او خلق خواهد شد.بدیهی است خواسته کارفرما نیز در پروژه بسیار تاثیر گذار خواهد بود.دراین مرحله طراح باید سایت رامشاهده و به مقدار کافی عکس تهیه کند وپس از آن پلان کار را ترسیم نماید.

2-تحقیق و تحلیل:

قدم بعدی،مرحله ی تحقیقات،آنالیز وتحلیل دقیق توسط طراح می باشد.تحقیقات در فرآیند طراحی ضروری واز ملزومات است زیرا که نتایج بدست آمده دراین مرحله معیار های طراحی را به طراح خواهند دادواین معیارها،ملاک طراحی وایده پردازی درفاز بعدی فرآیند به شمارمیرود.

درمرحله تحقیقات وآنالیز برای دستیابی به نتایج مناسب،روش های مختلفی وجود دارد که طراح یا گروه طراحی با توجه به پروژه ،روش و نوع آن را مشخص می کند. مهم ترین آنالیز وتحلیل ها عبارتند از:

-بررسی بازار و نمونه های موجود

-تحلیل سایت(بررسی اقلیم،دسترسی ها،شکل،اندازه وتناسب فضا،موقعیت و تعداد درگاه هاومسیرهای سیرکولاسیون،نور وچشم انداز وپنجره ها،مصالح استفاده شده،جزییات خاص قابل توجه معماری در محل،تاسیسات مکانیکی،لوله کسی وسیم کشی برق).

بررسی عناصر ومبلمان مورد نیاز شامل کاربردی ،کاربردی-دکوراسیونی و دکوراسیون

-بررسی عوامل فرهنگی واجتماعی(تعداد افراد،عقاید،آداب و رسوم،وارزش های حاکم)

-بررسی مصالح و تکنولوژی و روش های ساخت.

-بررسی ابعاد انسانی و ارگونومی وفضاهای معماری.

داده های پالایش شده و طبقه بندی شده بدست آمده ازاین مرحله،جهت رسیدن به نتیجه نهایی بسیار راهگشا می باشد.

3-ایده پردازی:

طراح با استفاده از معیار هایی که از تحقیق،استدلال وتحلیل مرحله قبل به دست آمده،شروع به ایده یابی می کند .این مرحله طراحی به صورت کاملا آزاد و خلاقانه می باشد .ایده یابی می تواند بصورت گروهی همانند روش طوفان ذهنی ویا انفرادی به صورتهای مختلف وبا استفاده از روش ها و تکنیک های مختلف خلاقیت و نو آوری انجام پذیرد.

ایده هابصورت اتود ،اسکچینگ،عکس،نوشته،نمودار و غیره داده خواهند شدودر نهایت ایده یا ایده هایی که از نظر فنی،عملکردی،زیباشناسی واستانداردهای ارگونومی وآنتروپومتری بهتر باشند،ازیابی و غربال شده وبه مرحله بعد برود.

ممکن است دراین مرحله دویا جند ایده باهم ترکیب شوند ویک طراح اولیه را تشکیل دهند.

4-توسعه و مهندسی کردن:

طرح اولیه مستقیما قابلیت اجرایی نخواهد داشت وباید از منظر مهندسی،توسعه پیدا کند که شامل پلان،دیتیل و جزییات،نقشه های اجرایی و فنی کامل،مواد و مصالح،روش سخات واجرا و مونتاژ قطعات و پنل ها ،رنگ،نورهای مصنوعی،سیستم های تاسیساتی ومکانیکی و الکتریکی،انتخاب نوع مبلمان وسایر عناصر است.هنگامی که طرح نهایی و مهندسی شده به دست آید،هزینه ها و زمان ساخت واجرا نیز تخمین زده خواهد شد.

5-ساخت واجرا:

نظرات دقیق و کامل برساخت واجرای طرح،بخشی از فرآیند طراحی داخلی به حساب می آید.

نظارت طراح برساخت،موجب اجرای دقیق تر وبا کیفیت تر کار می شود،ممکن است دربخشی از کار تصمیم طراح بر آن باشد که از مبلمان آماده بازار استفاده کند .درصورت،چیدمان کلیه وسایل و عناصر باید با توجه به قوانین رنگ،نور،بافت،فرم وشکل ومصالح وغیره باشد.

عناصر سازنده وموثر برمعماری داخلی

1-3)عناصر بصری:

تمامی زبان هادر جهان دارای الفبا ودستورزبان هستند.هنرنیز دارای الفبا ودستورزبانی می باشد که درطول سالیان دراز تدوین شده است.به این الفبای هنر،عناصر بصری می گویند که در معماری داخلی با آن بسیار سروکار داریم.این عناصر،ماده خام تمام اریه های بصری هستند وبه شکل های مختلف باهم ترکیب وتلفیق می شوند.

یک معمار داخلی مبلمان وعناصر را درکادری که به آن پلان میگویند میچیند.یک عکاس عناصر را درکادر دوربین ویک نقاش عناصر رادر بوم نقاشی خود میچیند.درکل همه این هنرمندان باید الفبای هنر را به خوبی بشناسند.

1-1-3)نقطه:

نقطه نخستین بعد یک اثر هنری است .ازدیدگاه فیزیک-ریاضی ،نقطه موجودی است موهوم با ابعاد فیزیکی صفر،نه درازا دارد و نه پهنا ونه ژرفا یا بلندا.لیکن به طور قراردادی به وسیله لکه بسیار کوچکی که به زحمت می توان دید ترسیم می شود.

ازدیدگاه هنر،نقطه موجودی است حقیقی و واقعی که می تواند درازا،پهنا،ژرفاوبلندا داشته باشد ومی تواند تنها یکی یا دوتا ازاین ابعاد فیزیکی-ریاضی را به خود تخصیص دهد(آیت اللهی،1377،ص25).

نقطه،مکانی را در فضا نشانه گذاری می کند.طول،عمق و عرض ندارند،بی جهتوایستا است ودارای شکل خاصی نیست ونیز نسبت به اندازه کادر مفهوم پیدا میکند.زمانی که درمرکز فضا ویا زمینه قرار می گیرد،ایستا و در آرامش است و وقتی که از مرکز خارج می شود ،پویا تر می شود .

2-1-3)خط:

خطوط دارای اسالت ،جهت و انواع می باشند.خط،دوکپمین عنصر بصری است که از نزدیک شدن تعداد نقاط پدید می آید به طوری که دیگر نقطه ها قابل تشخیص نباشند.خط فقط دارای واقعیت طولی می باشد و فاقد عمق و عرض است .خط نمایانگر حالات روحی هنرمند یا معمار است.خطوط نرم و مهربان هانری ماتیس گویای روحیه آرام و منطقی و خطوط آشفته ونسان ون گوگ نشان دهنده روح متلاطم آنهاست.یک معمار جهت طراحی نیاز به دانستن اهمیت وتقویت خط است.خط یک معمار یا طراح،هویت و شخصیت معماری او است.بعنوان مثال خط معمار فرانسوی لطیف و پراحساس است پس معمار فرانسوی نیز لطیف و پراحساس است وخط معمار آلمانی محکم و قدرتمند است ،همانگونه که معمار آلمانی این چنین می باشد.در معماری ،خط دارای ارزش خاصی است و قابل مقایسه با خط در سایر هنر ها نیست .بعنوان مثال یک نقاش بیشتر باسطح و رنگ سروکار دارد.

خط افقی:معرف آرامش وسکون است.القای حالت غیرفغال وبی حرکت را دارد.

خط عمودی:نشانگر اقتدار وایستادگی،قدرت،وقار،استحکام و توازن می باشد.

خط مورب:متحرک،نامتعادل،ناپایدار و بیثبات.

خط شکسته:معرف حرکت وفعالیت ،آشفتگی،حالتی خشن،اختلال،بی نظمی وتشویش می باشد.چشم را آزار می دهد و اعصاب را متشنج میکند.

خط منحنی:بیشتر نرمش،ملایمت،شادابی،سرشاری و فراوانی را القا می کند و حرکتی روان ولغزنده دارد.

3-1-3)سطح:

سطح،سومین عنصر بصری است که دارای طول و عرض(دوبعدی)است و از حرکت خط بر روی صفحه پدید می آید.سطوح یا هندسی (ایزومتریک)ویاغیرهندسی (ارگانیک)می باشند که آزاد وبدون قاعده هستند.درمیان شکل های هندسی که همگی سطح می باشند،سه شکل مثلث،مربع ودایره شکل های هندسی اصلی هستند.به هریک ازاین سه شکل که نشانگرویژگی های خاص می باشند،یک رنگ نسبت داده شده است.

مربع(قرمز)

ساخت دست بشر ،مستحکم یا ایستاست و به مربع بی حرکتی،صداقت و صراحت نسبت داده اند.

مثلث(زرد )

درصورتی که قاعده اش پایین باشد ،دارای استحکام و شکلی پایدار است و حالت استوار و قدرتمند،فهم دانش ودانایی را تداعی می کند.هرگاه بریکی از ریوس خود بایستد ،حالت ناپایدار وتزلزل به خود می گیرد وحالت متزلزل ،عدم ثبات،ضعف وبیماری به خود می گیرد.

دایره(آبی)

به علت شکل دورانی اش ،تحرک و حرکت جاودانه ومداوم را القا می کند.القای بی اانتهایی،تکامل،درونگرایی ومعنویت را دارد.دایره همیشه دارای تعادل است همانند زمین و خورشید.

اشکال مسطح عناصر پایه ی معماری وطراحی داخلی می باشد.دیوار،کف و سقف همانند سطوحی هستند که فضا را تفکیک کرده اند.

4-1-3)بافت:

بافت یکی دیگر از عناصر بصری است که علیرغم ارتباط آن با حس لامسه،آن را بیشتر با حس بینایی مرتبط می دانند و به کار گیری آن دریک ترکیب بندی می تواند تاثیرات بی نظیری بر دید مخاطب داشته باشد با نگاه به بافت فورا زبری و نرمی آن حس می شود.

سه عامل مقیاس،فاصله دیدو نور برادراک ما ازبافت تاثیر میگذارد .هرچه اندازه الگوی بافت ظریف تر باشد،نرمتر جلوه گر خواهد شد واگر یک بافت از دور دیده شود نسبت به فاصله نزدیک نرمتر به نظر می رسد.نور نیز بر ادراک از بافت اثر می گذارد.نوری که برسطحی با بافت لمسی می تابد ،سایه های مختلفی را با توجه به زاویه تابش ایجاد خواهد کردو بافت بصری آن را افزایش خواهد داد.

بافت دادرای دو نوع اصلی است،اول بافت لمسی که واقعی است و به وسیله لمس کردن نیز درک می شود ودوم بافت بصری که فقط توسط چشم دیده می شود واز طریق حس لامسه قابل درک نیست.

5-1-3)حجم:

حجم دارای سه بعد طول،عرض و ارتفاع می باشد.معمولا همه اشیاءمادی در طبیعت دارای حجم هستند.از امتدادو حرکت سطح،حجم ایجاد می شود.حجم می تواند توخالی یا تو پر باشد وبه همین نسبت درون یا بیرون ان اهمیت پیدا می کند.معمولا فضایی را که حجم اسغال می کند،مثبت می گویند و فضای پیرامون آن یا مابین دو حجم و یا حفره میان یک حجم توخالی را فضای منفی و گاه حجم منفی می نامند .کره ،مکعب و هرم به عنوان احجام پایه به حساب می

ایند وهمه حجهای طبیعت از ترکیب یا تغییر شکل این سه حجم پایه وهندسی بجود می آیند.

احجام در معماری بسیار کاربرد دارند.بعنوان مثال سقف کاذب،دیوارهای دکوری،دیوار اپن آشپزخانه،وسایل و مبلمان بعنوان حجم های شناخته شده در دکوراسیون نمونه هایی ازحجم در معماری می باشد.

6-1-3)رنگ:

رنگ،مهم ترین و با اهمیت ترین عنصر در معماری داخلی است.چون هنگام ورود به هر فضای داخلی،اولین وبیشترین اثر را برچشم می گذارد.رنگ ها تاثیرات روانی مختلفی برروی افراد می گذارند.رنگ ها محیط را سرد یا گرم،شاد یا غمگین می کنند.رنگ ها در زندگی شهری بعضا نماد یا نشانه هایی قرار دادی بحساب می آیند که چشم ما به آنها عادت کرده است؛مانند چرا غ راهنمایی.استفاده از رنگ ها می تواند برگرفته از شرایط اجتماعی و اعتقادی جوامع باشد.

دایره رنگ:

دایره رنگ شامل سه رنگ اصلی قرمز،آبی وزرد می باشد.دراین دایره رنگ های درجه دوم یا مکمل شامل نارنجی،سبز و بنفش ونهایتا رنگهای درجه سوم ترکیبات رنگی شامل زرد نارنجی،نارنجی قرمز،بنفش آبی،سبز آبی،زردسبزوبنفش قرمزمی شوند.

ازترکیب دورنگ اصلی،یک رنگ مکمل(درجه دو)وازترکیب یک رنگ درجه دوم ویک رنگ اصلی،رنگ درجه سوم بوجود می آیند.

کنتراست:

استفاده از رنگ ها برای ایجاد تفاوت و توجه کنتراست گویند.هر رنگ نسبت به رنگ دیگر طبعا تفاوت هایی دارد اما رنگهای آبی ،زردو قرمز دارای بیشترین حد تفاوت را هستند.با استفاده از تفاوت رنگی می توان اشیاء رنگین را از نظرها مخفی یا برجسته کرد.بعنوان مثال یک عنصر قرمز بر زمینه آبی به دلیل تفاوت رنگ ،جلب توجه می کند اما همین رنگ در زمینه نارنجی کم اهمیت می گردد.

هارمونی:

استفاده از رنگ ها برای ایجاد هماهنگی،یکنواختی،تناسب وتعادل بصری را هارمونی گویند به طوری که برای چشم از نظر بصری خوشایند و خشنو کننده باشد.

هارمونی در رنگ می تواند ازطریق بکارگیری رنگ های زیر بوجود آید:

-رنگ هایی با ارزش های مشابه از نظر تیرگی و روشنی

-رنگ های یک خانواده رنگی که دارای خصوصیات مشترکی با یکدیگر هستند(رنگ های همسایه)

-رنگ های مشابه از نظر القای گرمی وسردی

البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که گاهی اوقات علاقه شخصی افراد به برخی از رنگ ها،دلیلی بر هماهنگی رنگ های یک ترکیب است ورنگ ها باید ازنظر بصری دارای تعادل و هماهنگی باشند.

-درخشندگی: منظور از درخشندگی،درجه ای از روشنایی یک رنگ است که آن را از درجه دیگری از روشنی یا تیرگی همان رنگ متمایز می کند. به تعبیر دیگر؛گام های رنگی مختلفی که از ترکیب یک رنگ با سیاه یا سفید بدست می آید با درجاتی از تیرگی خاکستری های بی فام (خاکستری های حاصل از ترکیب سیاه و سفید)قابل مقایسه هستند .به این ترتیب درجات مختلف روشنی یک رنگ را میزان درخشندگی آن می گویند.

-شدت یا خلوص رنگ: منظور از خلوص رنگی درجه سیری یا اشباع یک رنگ است.به عبارتی ،درجه ای از اشباع است که یک رنگ رادر خالص ترین حالت خود نشان می دهد.به عنوان مثال یک رنگ آبی خالص که با رنگی مخلوط نشده در آبی ترین حالت خود دیده می شود به طوری که هیچ ابی دیگری به ان شدت از آبی بودن دیده نمی شود.

-ته رنگ یا فام: ته رنگ یا فام همان کیفیت رنگین بودن رنگ هاست.رنگ ها به نام ته رنگ یا فام آنها نامیده می شوند مثل آبی یا قرمز.به عبارتی ته رنگ،کیفیتی است که موقعیت طیفی یک رنگ ونام آن را تعیین می کند.

-کنتراست رنگ های گرم وسرد: رنگ ها ازنظر روحی وروانی درانسان احساس گرمی وسردی را القا می کنند که این موضوع در معماری داخلی بسیار حاِيز اهمیت می باشد.برطبق تحقیقات انجام شده،کارمندان یک اداره که از سردی هوای 22 درجه سانتیگراد احساس نارضایتی می کردند،موقعی که رنگ سبز-آبی محیط ،با یک رنگ گرم تعویض شد،احساس مطبوع تری به آنها دست داد.این احساس فقط مختص انسان نمی باشد حتی حیوان ها نیز نسبت به رنگ های گرم وسرد از خود واکنش های مختلف نشان می دهند.بعنوان مثال اسب هایی در اصطبلی که با رنگ های سرد رنگ شده زودتر به آرامش می رسند و عرق بدنشان خشک می شود و یا مگس ها از رنگ آبی دوری می جویند.بعضی از رنگ ها ذاتا گرم وسردند مانند قرمز و آبی ،اما بعضی از رنگ ها بعلت قرارگیری دربین قطب های گرم و سرد ،زمانی که در کنار گرم وسرد قرار می گیرند تغییر می کنند.بطور مثال مانند رنگ قرمز بنفش وقتی که در کنار رنگ آبی قرار می گیرد گرم حس می شود و زمانی که در کنار رنگ قرمز قرار می گیرد آن را سرد حس می کنیم.

جهت مشاوره و چگونگی خدمات گروه معمار آقا با ما تماس بگیرید تا از دانش، تجربه و تخصص ما بهره مند شوید.

09128340321 (مقداد جعفری )